سه قانون برای ستاره شدن در بازاریابی چندسطحی

قانون اول : به گونه ای عمل کنید که گویی شکست غیر ممکن است

« شهامت ایستادگی در برابر ترس و مهار آن است، نه نبود آن »

( مارک تواین )

ترس، تردید و شک بزرگترین دشمنان موفقیت و شادکامی هستند و همیشه بوده اند. به همین علت برترین فروشندگان مدام کار می کنند تا با ترس هایی که جلوی موفقیت اکثر فروشندگان را می گیرند، دست و پنجه نرم کنند. دو ترس عمده ای که بر سر راه شما به سمت موفقیت بزرگترین موانع را ایجاد می کنند ترس از شکست یا باخت و ترس از عیب جویی یا جواب رَد است. این ها دشمنان اصلی شما هستند که باید بر آن ها فائق آیید. اتفاقاً این شکست یا جواب رَد نیست که به شما لطمه می زند یا از موفقیت بازتان می دارد، بلکه ترس از شکست یا جواب ردّ است که چنین می کند. این پیش بینی کردن و احتمال شکست خوردن یا جواب رد شنیدن است که شما را فلج و زمین گیر می کند، و از انجام آنچه که باید بکنید تا به اهدافتان برسید، بازتان می دارد.

هر زمان که عبارت « من می توانم انجامش بدهم ! » را برای خود تکرار کنید ترس هایتان کاهش و اعتماد به نفستان افزایش می یابد. نکته کلیدی این جاست که به جای اینکه منتظر بمانید تا به اندازه کافی شجاع شوید، کاری را که از آن می ترسید انجام دهید، خواهید دید که شجاعت به دنبالش خواهد آمد. به گفته ارسطو : « به گونه ای عمل کنید که گویی از پیش به هدف دلخواه خود رسیده اید، در این صورت به آن خواهید رسید. »

قانون دوم : با تمام وجود به فروش بپردازید

« هرگز آرزویی به شما داده نمی شود مگر این که قدرت تحقق در وجود شما نهاده شده باشد. »

( ریچارد باخ )

برترین فروشندگان به شرکت ،  محصولات و خدمات خود اعتقاد دارند. مهمتر از همه، آن ها به خود و قابلیت هایشان برای موافقیت اعتقاد دارند. رابطه مستقیمی به میزان اعتقاد شما به خود و به ارزش محصول یا خدمات خود، با توانایی شما در متقاعد کردن دیگران وجود دارد. فروش را اغلب انتقال اشتیاق می نامند. هر چه به آنچه که می فروشید مشتاق تر باشید و بیشتر مجاب باشید، این اشتیاق مُسری تر خواهد بود و مشتری هایتان بیشتر آن را احساس می کنند و واکنش نشان خواهند داد. از آن جایی که شما همانی می شوید که بیشتر مواقع به آن می اندیشید باید مرتباً تکرار کنید، « من عاشق کارم هستم ! من عاشق کارم هستم ! من عاشق کارم هستم ! ».

هر چه این عبارت را بیشتر تکرار کنید، خود را به عنوان فروشنده بیشتر دوست خواهید داشت و از فعالیت‌های فروش لذت بیشتری خواهید برد. هر چه بیشتر از کار خود لذت ببرید آن را بهتر انجام خواهید داد و به مشتریان خود متعهدتر خواهید بود.

قانون سوم :

خود را به عنوان یک حرفه ای واقعی در ذهن مشتری جای بیندازید

« تصویر ذهنی از خود، کلید شخصیت انسانی و رفتار انسانی است. تصویر ذهنی خود را تغییر دهید تا شخصیت و رفتارتان را تغییر دهید. »

( ماکسول مالتز )

برترین فروشندگان بیشتر خود را یک مشاور می بینند تا یک فروشنده. آنها خود را راهنما، کمک کار، یا وردست مشتری خود می دانند. آن ها بیشتر از هر چیز دیگر، خود را مشکل گشا می دانند. شاید مهمترین عامل تعیین کننده در این که شخص از شما خرید می کند یا نه، این باشد که وی چه فکر و احساسی درباره شما دارد. در بازاریابی به آن « جایگاه » می گویند. جایگاهی که شما در قلب و ذهن مشتریان دارید با واژگانی تعیین می شود که مشتری به هنگام فکر کردن درباره شما و تعریف از شما، در غیابتان و پیش دیگران به کار می برد. بهترین جایگاهی که می توانید در بین مشتریان و خریداران بالقوه تان داشته باشید، جایگاه یک کارشناس و صاحب نظر در زمینه شخصیتتان است. در مقام یک مشاور، مشتریان چشم به شما دارند که توصیه هایی ارزشمند به آن ها بکنید تا از آنها برای بالا بردن سودآوری و بهینه سازی کار و زندگی خود استفاده کنید. وقتی مثل یک مشاور راه می روید، حرف می زنید و عمل می‌کنید، خودتان را از کسانی که خود را فروشنده می بینند، جدا و حرکت خود را به سمت پیوستن به آن 10% اول رشته خود، آغاز کرده اید.

برچسب‌ها: آموزش مباحث مهندسی فروش, بازاریابی چند سطحی و تجارت الکترونیک