هر اتفاقی که در زندگی انسان رخ می دهد ، محصول اندیشه و نگرش اوست .
بنابراین اگر بخواهید سرنوشت خود را تغییر دهید ، می بایستی از اندیشه و نگرش خود آغاز کنید .
در ابتدا نیازهای اولیه ی موفقیت در بازاریابی چندسطحی را بررسی خواهیم کرد . از آنجایی که اگر قبل از این که کار را شروع کنید اشتیاقی به آن نداشته باشید ، به هیچ وجه به مقصد نخواهید رسید . موفقیت بیشتر ناشی از دیدگاه است تا توانایی ابتدا باید چارچوب ذهنی مناسبی در رابطه با خودمان ، قدرت تجارتمان ، اهداف و باورهایمان داشته باشیم .
بهترین سال شما در بازاریابی چندسطحی سالی نخواهد بود که در آن بیشترین پول را به دست می آورید ، ( زمانی است که حس ارزش قائل شدن برای خود را درک کنید ) .
به عنوان مثال فردی که در یک خانواده فقیر به دنیا می آید و با الگوها و ساختارهای فقر محورانه پا به سن می گذارد ، ناخواسته این تفکر و باور در وجودش شکل می گیرد که یک انسان فقیر است . در نتیجه این طرز تفکر ، او را از اندیشیدن به مسائل بزرگ مثل : قدرت ، شهرت ، ثروت های مادی و معنوی باز می دارد . این فرد خور را قربانی یک چارچوب ذهنی نادرست کرده است در صورتی که انسان ها به آن چیزی تبدیل می شوند که روزی آن را باور داشته اند .
بیشتر ما به خاطر جذابیت درآمد کلان به بازاریابی چندسطحی پیوسته ایم . این مساله که ما می توانیم قدرت خودمان را از طریق قدرت تصاعد و از طریق صدها هزار نفر افزایش دهیم ، بسیار جذاب و خواستنی است . با این حال قدرت ارزش قائل شدن برای خود از همه این ها بیشتر است .
علاوه بر این تجارت در هر شغل مستقل دیگری ، اساس موفقیت و پیشرفت اجزایی درونی چون نگرش و چارچوب ذهنی مثبت ، اعتقاد و باور قلبی ، داشتن هدف و متعهد بودن به آن ها ، اشتیاق و میل شدید است که در ادامه به بررسی این اجزا خواهیم پرداخت .
پس در ابتدا باید چارچوب ذهنی و نگرشی صحیح را برای آغاز برای خود ایجاد کنید و با انگیزه به سمت موفقیت قدم بردارید .
نگرش صحیح یا چارچوب ذهنی مثبت به تنهایی بحثی است گسترده اما در بازاریابی چندسطحی به چند نوع نگرش حیاتی را بررسی خواهیم کرد .
اکثر انسان ها ممکن است تحت تأثیر فرهنگ نادرست و برخی الگوها و عادت هایی که به صورت ناخواسته از سوی اجتماع و محیطی که در آن زندگی و کار کرده اند ، پرورش یافته اند .
گاهی این ذهنیات انسان را از انجام دادن برخی کارهایی که قصد انجامشان را داشته ، باز می دارد . اما اکنون وارد تجارت متفاوتی شده اید .
بعضیها در هر فرصتی که پیش میآید به مشکلاتشان میاندیشند اما برخیها در مشکلات به فرصتها میاندیشند. برخی از نردبان نگرشهای سازنده صعود میکنند و برخی به خاطر داشتن نگرشهای غلط سقوط میکنند. نوع نگرشها در برکشیدن یا فرو کشیدن انسان بسیار مؤثرند. برای فهم و درک بیشتر تأثیر نگرشها در زندگی آدمی توجه به نکات ذیل ضروری است :
نگرشها نمایانگر توقعات ما از زندگی است. زندگی ما بیشباهت از هواپیما نیست اگر بینی ما رو به بالا باشد صعود میکنیم و گر رو به پایین باشد خطر سقوط وجود دارد.
حقیقت یکی است این واقعیتها هستند که متفاوت جلوه میکنند. ادراک انسانها تابع افکار و اندیشههایشان است برای تغییر زندگی منتظر تغییر دیگران و یا منتظر عوض شدن دنیا نباشید بلکه تغییر را در خود جستجو کنید و منتظر معجزه نباشید بلکه خود معجزهگر باشید.
بزرگی میگوید 25 سال تلاش کردم برای زندگی بهتر زنم را تغییر دهم نتوانستم 25 دقیقه فکر کردم که خودم را تغییر دهم، وقتی که خودم را تغییر دادم زندگی جهنمی ما زندگی بهشتی شد. آحاد جامعه ما نیازمند این پیام الهی هستند تا باور کنند که میتوان جور دیگر دید و به گونهای دیگر هم زیست.
سرتاسر زندگی ما متأثر از روابط مردم است اما همچنان چگونگی ارتباط مؤثر با مردم یکی از چالشهای دشوار زندگی است با برخی مردم نمیتوان ارتباط مؤثر ایجاد کرد و بدون آنها نیز نمیتوان کارها را پیش برد. در برقراری ارتباط با دیگران به یاد داشته باشیم که :
- آنچه درون وجود ما اتفاق افتاده ، درون وجود هیچکس دیگر به همان صورت رخ نداده است
گاهی طرز برخورد ما مانند آن را رانندهای است که پس از تصادف از خودرو بیرون میپرد و فریاد کنان به راننده مقابل میگوید : شما چه مرگتان شده است؟ امروز تو پنجمین نفری هستی که به ماشین من میزنند! نگرش مثبت عامل موفقیت است افرادی پیشرفت و ترقی میکنند که نگرش سازنده داشتهاند. پیشرفت و ترقی به این افراد نگرش برجسته نمیدهد بلکه نگرش برجسته است که سبب موفقیت آنها میشود.
زندگی ما عکسالعملهایی از عمل ما است. یک اندیشه زیبا و مثبت، یک بهشت را در زندگی میسازد و یک اندیشه غلط و منفی جهنمی را در دنیای انسان خلق میکند. انسانها هر آنچه را بیاندیشند خلق میکنند. فرق یک انسان موفق با یک انسان شکست خورده در نظام تفکر و اندیشه آنها نهفته است. فقر نتیجه فکر فقیرانه یک انسان است و ثروت حاصل فکر ثروت جویانه یک انسان دیگر، انسانها همان هستند که میاندیشیدند.
شما در هر کاری اگر فکر کنید که موفق میشوید یا فکر کنید که شکست میخورید، در هر دو صورت درست فکر کردهاید. اگر فکر کنید که موفق خواهید شد، این اندیشه مثبت به عنوان موتور محرکه شما را به حرکتی و عملی وا میدارد که آن حرکت و عمل، شما را به موفقیت میرساند و اگر از قبل فکر کنید که شکست خواهید خورد، نوع رفتار و عملتان به گونهای شما را به شکست رهنمون خواهد شد.
افرادی که دائماً روی بدبختیها، ناراحتیها و مشکلات زندگی متمرکز میشوند، زندگیشان به شکست میانجامد و آنهایی که مرتباً به زیبائیها، شادیها و موفقیتهای زندگی متمرکز میشوند، به موفقیت نیز میرسند. به همین خاطر گفته میشود از تمرکزهای خود مراقبت کنید، به عنوان مثال تمرکز به روی یک منظره زیبا در انسان روحیه بالاو فکر مثبت ایجاد میکند و تمرکز روی منظره زشت و دلخراش انشان را مأیوس و فکر منفی تولید میکند.
نوع پرسشهایی که ما از خود میکنیم کیفیت زندگی ما را رقم میزند ممکن است سئوال بدینگونه باشد : چرا من خوشبخت هستم؟ یا چرا من بدبخت هستم؟ فرق این دو سئوال فاصله بین خوشبختی و بدبختی است به نظر شما این دو سئوال چه تأثیری در زندگی ما دارند؟
وجود نگرش درست در شروع هر کار و فعالیتی ضامن موفقیت و نتیجه کار است. سرنوشت و نتیجه بسیاری از کارها پیش از شروع معلوم میشوند. حکایت ذیل بیانگر نوع نگرش اولیه در فروشنده است.
دو فروشنده مأمور میشوند به جزیرهای رفته و در آنجا کفش بفروشند فروشنده اول به محض ورود به جزیره یکه خورد، زیرامتوجه شد که اهالی آن جزیره کفش ندارند و لذا بی درنگ تلگرافی به شرکت سازنده کفش فرستاد و پیغام داد ما فردا بر میگردیم در اینجا هیچ کس کفش نمیپوشد.
فروشنده دوم با دیدن همان صحنه ذوق زده شد و بیدرنگ به شرکت تلگراف فرستاد و در آن تقاضا کرد فوراً 10.000 حفت کفش برای من بفرستید زیرا همه افراد این جزیره کفش لازم دارند.
فرصت و مانع با هم چه فرقی دارند؟ فرق آنها در دید ما است هر فرصتی مشکلی دارد و هر مشکلی فرصتی اصولاً انسانها دو گونه هستند برخی از انسانها اصولاً مثبتاند و امیدوار، چهرهای گشاده و متبسم دارند و از لحظه، لحظه زندگی لذت می برند. در هر پیش آمدی به فرصتهای آن میاندیشند و هر گونه موانع و مشکلات پیشآمدها آنها را تسلیم خود نمیکند و اعتقاد دارند آینده بهتر از گذشته خواهد بود. از مشکلات به دلیل اینکه فرصتهایی در اندرون دارند استقبال میکنند .
نوع دوم انسانها بر خلاف دسته اول منفینگر هستند و مرتباً به نارسائیها و کمبودهای خود تمرکز دارند همواره فکر و خیال منفی در سر دارند. چنین افرادی روحیه افسرده و غمگین دارند و چهره آنها همواره عبوس و گرفته است و از لحظه، لحظه زندگی رنج میبرند اینگونه افراد پنجره فرصتها را بسته و از پشت پنجره نظارهگر رخدادهای بد هستند و از ترس اینکه ممکن است در دل هر فرصتی مشکل باشد فرصتها را یکی پس از دیگری از دست میدهند. طرح سئوال این است که چگونه انسانهای نوع دوم را به نوع اول تبدیل کرد؟ برای پرواز در آسمان زندگی به دو بال نیاز است :
اول بال روحیه ، دوم بال باور که با ایجاد باورهای درست و روحیه عالی میتوان مثل عقاب بلند پرواز شد . با باورهای غلط و روحیه ضعیف فقط میتوان مثل جغد در خرابهها پرواز نمود.
نگرشهای ما آینده را میسازند، نگرشهای خوب و زیبا آینده خوب و نگرشهای منفی آیندهای بد را میآفرینند .
از یک راننده تریلی 18 چرخ پرسیدند که همواره در مسافرت و رانندگی هستی، چه میکنی که خسته نمیشوی؟ در پاسخ گفت بعضی رانندهها صبحها « سرکار میروند، ولی من از این شهر به آن شهر ماشین سواری میکنم ».
آیندهای وجود ندارد بلکه آینده را خود ما می سازیم . انسانهایی که نگرشهای مثبت دارند آیندهای پر از موفقیت خواهند داشت زیرا باورهای خوب، اندیشههای زیبا در نتیجه تلاشهای مؤثر خواهند داشت اما آنهایی که نگرشهای منفی، باورهای غلط واندیشههای نادرست دارند ، آینده آنها را هر طور خواست میسازد.
ابتدا چارچوب ذهنی صحیح برای آغاز راه را انتخاب کرده و به سمت موفقیت گام بردارید .